نون و پنیر و گردو

قصه‌ی شهر جادو!

قصه‌ی شهر جادو!

قصه‌های واقعی، از زندگی در شهر جادو...

منوی بلاگ

۵ مطلب در تیر ۱۳۹۹ ثبت شده است

۲۲:۵۲۲۵
تیر

آیا من واقعاً متعلق به این راهم؟...

 

نمی‌دانم که کیستم و برای چه آمده‌ام. نمی‌دانم این انتخاب اجباری درست است یا نه. نمی‌دانم چقدر به این راه مربوطم و چقدر از تلاشم به ثمر می‌نشیند.

دوستش دارم و حاضرم عمر و انرژی‌ام را برایش بگذارم. اما من لیاقتش را دارم؟

 

نمی‌دانم... نمی‌دانم!

ابر
۰۰:۲۸۱۷
تیر

رها! 

فکر می‌کنی برای انجام کار دلخواهت زود است؟ حرفی نیست؛ ولی چرا فکر‌ می‌کنی که فرشته‌ی مرگ هم مانند تو به کارهایش می‌رسد؟

ابر
۰۵:۱۴۱۳
تیر

پژواک افکار در سکوت شب دیوانه کننده نیست؟:)

ابر
۰۴:۳۰۱۳
تیر

چه چیزی زیباتر است از گردش سال و رسیدن به پاییز بی‌همتا؟

ابر
۰۹:۴۰۱۰
تیر

رهای عزیز! 

فقط خواستم بگویم که روزهایی اعصابمان سرجایش نیست. شاید این روزها بشود ۳۶۵ روز سال معمولی و ۳۶۶ روز سال کبیسه؛ خلاصه که بیخیال باز کردن بحث شو و بگذار دوست بی‌اعصابت با خودش تنها باشد!

ابر